معنی فارسی defecter

B1

شخصی که از گروه، کشور یا سازمانی به دلیل عدم توافق با سیاست‌های آن جدا می‌شود.

A person who abandons their country or cause in favor of an opposing one.

example
معنی(example):

شخص فراری از دید هم‌رزمان سابقش به عنوان خائن شناخته شد.

مثال:

The defecter was seen as a traitor by his former comrades.

معنی(example):

بسیاری از فراری‌ها درخواست پناهندگی در کشورهایی دارند که از ایده‌های آنها حمایت می‌کنند.

مثال:

Many defecters seek asylum in countries that support their ideals.

معنی فارسی کلمه defecter

: معنی defecter به فارسی

شخصی که از گروه، کشور یا سازمانی به دلیل عدم توافق با سیاست‌های آن جدا می‌شود.