معنی فارسی defencelessness
B1حالت و وضعیتی که در آن فرد از هر گونه حفاظت یا دفاع برخوردار نیست.
The state of being without protection or defense.
- NOUN
example
معنی(example):
بیپناهی کودک در طوفان واضح بود.
مثال:
The child's defencelessness was evident in the storm.
معنی(example):
بیپناهی او او را مهربانتر کرد.
مثال:
His defencelessness made him more compassionate.
معنی فارسی کلمه defencelessness
:
حالت و وضعیتی که در آن فرد از هر گونه حفاظت یا دفاع برخوردار نیست.