معنی فارسی defenselessness
B1حالت یا شرایطی که در آن فرد یا شیء فاقد دفاع است.
The state of being without defense; vulnerability.
- NOUN
example
معنی(example):
بیدفاعی او در موقعیت مشخص بود.
مثال:
His defenselessness in the situation was apparent.
معنی(example):
بیدفاعی میتواند منجر به آسیبپذیری شود.
مثال:
Defenselessness can lead to vulnerability.
معنی فارسی کلمه defenselessness
:
حالت یا شرایطی که در آن فرد یا شیء فاقد دفاع است.