معنی فارسی defensed

B1

عمل دفاع کردن، به‌ویژه در مواقعی که نیاز است از چیزی محافظت شود.

To have protected or defended something, particularly in a competitive context.

example
معنی(example):

تیم در بازی به خوبی از دروازه خود دفاع کرد.

مثال:

The team defensed their goal very well in the match.

معنی(example):

وکیل با استدلال‌های قوی از موکل خود دفاع کرد.

مثال:

The lawyer defensed his client with strong arguments.

معنی فارسی کلمه defensed

: معنی defensed به فارسی

عمل دفاع کردن، به‌ویژه در مواقعی که نیاز است از چیزی محافظت شود.