معنی فارسی deferentiality
B1احترام و ارادت نسبت به دیگران، به ویژه افراد با تجربهتر یا با قدرتتر.
The quality of showing deference or respect to others.
- NOUN
example
معنی(example):
احترام او به بزرگترها قابل تحسین بود.
مثال:
His deferentiality towards his elders was commendable.
معنی(example):
احترام به دیگران اغلب به عنوان نشانهای از آداب خوب دیده میشود.
مثال:
Deferentiality is often seen as a sign of good manners.
معنی فارسی کلمه deferentiality
:
احترام و ارادت نسبت به دیگران، به ویژه افراد با تجربهتر یا با قدرتتر.