معنی فارسی defiantness
B2تحملگرا بودن، ویژگی یا حالت کسی که به چالش میکشد تا میل به انصراف ندارد.
The quality of being defiant; showing a strong resistance.
- NOUN
example
معنی(example):
تحملگرا بودن او در لحنش واضح بود.
مثال:
Her defiantness was evident in her tone.
معنی(example):
تحملگرا بودن که توسط کودکان نشان داده شد نگرانکننده بود.
مثال:
The defiantness displayed by the children was alarming.
معنی فارسی کلمه defiantness
:
تحملگرا بودن، ویژگی یا حالت کسی که به چالش میکشد تا میل به انصراف ندارد.