معنی فارسی defibrillation

B2 /diːˌfɪbɹɪˈleɪʃən/

دیفبریلاسیون، فرآیند استفاده از شوک الکتریکی برای بازیابی ضربان قلب.

The process of delivering a therapeutic dose of electric current to the heart.

اپلیکیشن آموزش زبان با فیلم

noun

معنی(noun):

The stopping of the fibrillation of the heart in order to restore normal contractions, especially by the use of an electric shock.

example

معنی(example):

دیفبریلاسیون یک روش حیاتی در هنگام اضطرار قلبی است.

مثال:

Defibrillation is a critical procedure during a cardiac emergency.

معنی(example):

دیفبریلاسیون فوری می‌تواند جان فردی را نجات دهد.

مثال:

Immediate defibrillation can save a person's life.

معنی فارسی کلمه defibrillation

دیفبریلاسیون، فرآیند استفاده از شوک الکتریکی برای بازیابی ضربان قلب.