معنی فارسی definitise
B1تعریفکردن، به وضوح بیان کردن یا مشخص کردن یک مفهوم.
To state or clarify the definition of something.
- VERB
example
معنی(example):
برای تعریفکردن مفهوم، باید پارامترهای آن را روشن کنیم.
مثال:
To definitise the concept, we need to clarify its parameters.
معنی(example):
هدف ما تعریفکردن ایدههای مطرحشده در جلسه است.
مثال:
We aim to definitise the ideas discussed in the meeting.
معنی فارسی کلمه definitise
:
تعریفکردن، به وضوح بیان کردن یا مشخص کردن یک مفهوم.