معنی فارسی defraudment
B1عمل کلاهبرداری، به ویژه در زمینههای مالی یا قانونی.
The act of defrauding someone or a society, especially in financial matters.
- NOUN
example
معنی(example):
کلاهبرداری میتواند به جریمههای سنگین برای متخلفان منجر شود.
مثال:
Defraudment can lead to heavy fines for the offenders.
معنی(example):
قانون به کلاهبرداری از منابع عمومی به طور جدی رسیدگی میکند.
مثال:
The law addresses defraudment of public funds seriously.
معنی فارسی کلمه defraudment
:
عمل کلاهبرداری، به ویژه در زمینههای مالی یا قانونی.