معنی فارسی degeneralize

B1

از تعمیم‌زدایی به معنی پیچیده کردن موضوع از حالت کلی به جزئیات خاص‌تر است.

To remove generalizations and focus on specific details or cases.

example
معنی(example):

مهم است که فرضیات را در تحلیل خود از تعمیم بیش از حد جدا کنیم.

مثال:

It's important to degeneralize assumptions in our analysis.

معنی(example):

برای درک بهتر داده‌ها، باید یافته‌های خود را از تعمیم بیش از حد جدا کنیم.

مثال:

To better understand the data, we should degeneralize our findings.

معنی فارسی کلمه degeneralize

: معنی degeneralize به فارسی

از تعمیم‌زدایی به معنی پیچیده کردن موضوع از حالت کلی به جزئیات خاص‌تر است.