معنی فارسی degenerately

B1

به صورت غیرطبیعی و معیوب انجام دادن یا وجود داشتن.

In a manner that is morally or physically abnormal.

example
معنی(example):

گیاه در خاک ضعیف به طور غیرطبیعی رشد کرد.

مثال:

The plant grew degenerately in poor soil.

معنی(example):

او نتوانست سلامتی‌اش را حفظ کند و به‌طور غیرطبیعی زندگی کرد.

مثال:

He failed to maintain his health and lived degenerately.

معنی فارسی کلمه degenerately

: معنی degenerately به فارسی

به صورت غیرطبیعی و معیوب انجام دادن یا وجود داشتن.