معنی فارسی degerminate
B1عاری کردن بذرها و غلات از میکروبها یا آلودگیها پیش از استفاده.
To remove germs from seeds or grains before germination or planting.
- VERB
example
معنی(example):
شما باید بذرها را قبل از کاشت عاری از میکروب کنید.
مثال:
You need to degerminate the seeds before planting them.
معنی(example):
عاری کردن دانهها میتواند به بهبود رشد آنها کمک کند.
مثال:
Degerminating the grains can help improve their growth.
معنی فارسی کلمه degerminate
:
عاری کردن بذرها و غلات از میکروبها یا آلودگیها پیش از استفاده.