معنی فارسی deglobalization
B1 /diːˌɡləʊbəlaɪˈzeɪʃən/کاهش یکپارچگی و وابستگی جهانی در بازارها و اقتصادها.
The process of diminishing interdependence and integration on a global scale.
- noun
noun
معنی(noun):
The process of diminishing interdependence and integration between the economies of nations
example
معنی(example):
کاهش جهانی‌سازی منجر به افزایش تجارت محلی شده است.
مثال:
Deglobalization has led to increased local trade.
معنی(example):
برخی از کارشناسان معتقدند که کاهش جهانی‌سازی برای پایداری ضروری است.
مثال:
Some experts argue that deglobalization is necessary for sustainability.
معنی فارسی کلمه deglobalization
:
کاهش یکپارچگی و وابستگی جهانی در بازارها و اقتصادها.
