معنی فارسی deisticalness

C1

دیستیکالنس به کیفیت یا حالت اعتقاد به وجود خداوند به عنوان یک مخلوق‌نگار و نه به عنوان موجودی که در زندگی روزمره دخالت می‌کند اشاره دارد.

The quality or state of believing in a God who created the universe but does not intervene in its operations.

example
معنی(example):

فیلسوف درباره دیستیکالنس طراحی جهان صحبت کرد.

مثال:

The philosopher discussed the deisticalness of the universe's design.

معنی(example):

نوشته‌های او دیستیکالنس عمیقی را نشان می‌دهد که عقل را بر وحی ترجیح می‌دهد.

مثال:

Her writings reflect a deep deisticalness that emphasizes reason over revelation.

معنی فارسی کلمه deisticalness

: معنی deisticalness به فارسی

دیستیکالنس به کیفیت یا حالت اعتقاد به وجود خداوند به عنوان یک مخلوق‌نگار و نه به عنوان موجودی که در زندگی روزمره دخالت می‌کند اشاره دارد.