معنی فارسی delit
B1احساس شادی یا نشاط در اثر نزدیکی به چیزی خوشایند.
A feeling of great pleasure or happiness.
- NOUN
example
معنی(example):
او هنگام دیدن غروب احساس دلگشایی کرد.
مثال:
He felt a delit when he saw the sunset.
معنی(example):
خواندن کتاب مورد علاقهاش به او حسی از دلگشایی داد.
مثال:
Reading her favorite book brought him a sense of delit.
معنی فارسی کلمه delit
:
احساس شادی یا نشاط در اثر نزدیکی به چیزی خوشایند.