معنی فارسی delph

B2

نوعی سفال یا سرامیک که معمولاً با طرح‌های اسلیمی و رنگ‌های زیبا تزئین می‌شود.

A type of pottery or ceramics often characterized by intricate designs and vibrant colors.

noun
معنی(noun):

A style of blue and white earthenware.

معنی(noun):

A delf; a mine, quarry, pit or ditch.

example
معنی(example):

نمایشگاه صنایع دستی، سفالیات دلپ زیبا را به نمایش گذاشت.

مثال:

The craft fair featured beautiful delph pottery.

معنی(example):

او اقلام دلپ را از بازارهای هنری مختلف جمع‌آوری کرد.

مثال:

She collected delph items from various artisan markets.

معنی فارسی کلمه delph

: معنی delph به فارسی

نوعی سفال یا سرامیک که معمولاً با طرح‌های اسلیمی و رنگ‌های زیبا تزئین می‌شود.