معنی فارسی delt
B1 /dɛlt/منطقهای مثلثیشکل در انتهای یک رودخانه، جایی که آب به دریا میریزد.
A triangular area of land at the mouth of a river, formed by sediment deposits.
- noun
noun
معنی(noun):
The deltoid muscle.
example
معنی(example):
رودخانه یک دلتا تشکیل داد هنگامی که به دریا رسید.
مثال:
The river formed a delt where it met the sea.
معنی(example):
زمین در دلتا معمولاً برای کشاورزی بسیار حاصلخیز است.
مثال:
The land in the delt is often very fertile for farming.
معنی فارسی کلمه delt
:
منطقهای مثلثیشکل در انتهای یک رودخانه، جایی که آب به دریا میریزد.