معنی فارسی deltaic
B2واژهای مرتبط با دلتای یک رود که معمولاً به زمینهای آبیاری شده و غنی از مواد مغذی اشاره دارد.
Relating to or denoting a delta, typically a landform at the mouth of a river where it diverges into multiple streams.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقه دلتاای دارای تنوع زیستی زیادی است.
مثال:
The deltaic region is rich in biodiversity.
معنی(example):
کشاورزان معمولاً در محیطهای دلتاای به دلیل خاک حاصلخیز موفق هستند.
مثال:
Farmers often thrive in deltaic environments due to fertile soil.
معنی فارسی کلمه deltaic
:
واژهای مرتبط با دلتای یک رود که معمولاً به زمینهای آبیاری شده و غنی از مواد مغذی اشاره دارد.