معنی فارسی deltal
B2مربوط به یا توصیفکننده یک منطقه دلتا.
Referring to a delta area, particularly in geographical contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منظره دلتاال نماهای زیبایی را ارائه میدهد.
مثال:
The deltal landscape offers beautiful views.
معنی(example):
بسیاری از گونهها در یک محیط دلتاال رشد میکنند.
مثال:
Many species thrive in a deltal environment.
معنی فارسی کلمه deltal
:
مربوط به یا توصیفکننده یک منطقه دلتا.