معنی فارسی demasculinizing
B1فرآیند ایجاد وضعیت یا شرایط کمتربازپرسشگرانه برای مردان.
The process of making something less masculine, often in behaviors or roles.
- VERB
example
معنی(example):
کممردانه کردن گفتگو میتواند به بحثی فراگیرتر منجر شود.
مثال:
Demascinulizing the conversation can lead to a more inclusive discussion.
معنی(example):
کارگاه بر روی کممردانه کردن نقشهای رهبری متمرکز بود.
مثال:
The workshop focused on demasculinizing leadership roles.
معنی فارسی کلمه demasculinizing
:
فرآیند ایجاد وضعیت یا شرایط کمتربازپرسشگرانه برای مردان.