معنی فارسی demersed
B1کمبود ارزش یافتن، به معنای از دست دادن اعتبار به خاطر عملهای منفی.
To have lost merit or worth.
- VERB
example
معنی(example):
پس از حادثه، او احساس کمبود ارزش از طرف دوستانش داشت.
مثال:
After the incident, he felt demersed by his friends.
معنی(example):
او به خاطر عملکرد ضعیفش کمبود ارزش پیدا کرد.
مثال:
She was demersed for her poor performance.
معنی فارسی کلمه demersed
:
کمبود ارزش یافتن، به معنای از دست دادن اعتبار به خاطر عملهای منفی.