معنی فارسی demigauntlet
B1دمیگانلت، به نوعی زره یا دستکش اشاره دارد که تنها بخشی از دست را میپوشاند.
A type of glove or armor that covers only part of the arm.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک دمیگانلت پوشید که تنها بخشی از بازویش را پوشش میداد.
مثال:
She wore a demigauntlet that covered only part of her arm.
معنی(example):
دمیگانلت شوالیه به طرز پیچیدهای طراحی شده بود.
مثال:
The knight's demigauntlet was intricately designed.
معنی فارسی کلمه demigauntlet
:
دمیگانلت، به نوعی زره یا دستکش اشاره دارد که تنها بخشی از دست را میپوشاند.