معنی فارسی demigoddess

B2

شخصیتی با قدرت‌های الهی و انسانی که معمولاً محصول یک خدا و یک انسان است.

A being who is part god and part human, often possessing extraordinary powers.

example
معنی(example):

او به خاطر توانایی‌های فوق‌العاده‌اش به عنوان نیمه‌خدا شناخته می‌شد.

مثال:

She was considered a demigoddess for her extraordinary abilities.

معنی(example):

در داستان، نیمه‌خدا با شجاعت در برابر موجودات می‌جنگید.

مثال:

In the story, the demigoddess fought bravely against the monsters.

معنی فارسی کلمه demigoddess

: معنی demigoddess به فارسی

شخصیتی با قدرت‌های الهی و انسانی که معمولاً محصول یک خدا و یک انسان است.