معنی فارسی demisang

B1

دمیسانگ، دوری از مسئولیت‌ها و کار، به‌ویژه برای آرامش و استراحت.

To put aside or abandon one's responsibilities temporarily.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت مسئولیت‌های خود را برای روز کنار بگذارد.

مثال:

He decided to demisang his responsibilities for the day.

معنی(example):

دمیسانگ می‌تواند راهی برای استراحت از کار باشد.

مثال:

Demisang can be a way to take a break from work.

معنی فارسی کلمه demisang

: معنی demisang به فارسی

دمیسانگ، دوری از مسئولیت‌ها و کار، به‌ویژه برای آرامش و استراحت.