معنی فارسی demonstratable

B1

قابل نمایش، چیزی که می‌تواند واضح و مشخص به تصویر کشیده شود.

Capable of being demonstrated or shown.

example
معنی(example):

پیشرفت‌های فناوری در مطالعات اخیر نشان‌دادنی است.

مثال:

The advances in technology are demonstratable in recent studies.

معنی(example):

نتایج از طریق روش‌های مختلف نشان‌دادنی هستند.

مثال:

The results are demonstratable through various methods.

معنی فارسی کلمه demonstratable

: معنی demonstratable به فارسی

قابل نمایش، چیزی که می‌تواند واضح و مشخص به تصویر کشیده شود.