معنی فارسی demulsified
B2دمولسیفیکیشن به معنای جدا سازی مایع از مخلوط غیر قابل اختلاط است.
Having undergone the process of demulsification.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مایع برای بهبود کیفیت آن دمولسیفیکیشن شد.
مثال:
The liquid was demulsified to improve its quality.
معنی(example):
بعد از اینکه دمولسیفیکیشن شد، اجزا میتوانستند بهطور جداگانه استفاده شوند.
مثال:
After being demulsified, the components could be used separately.
معنی فارسی کلمه demulsified
:
دمولسیفیکیشن به معنای جدا سازی مایع از مخلوط غیر قابل اختلاط است.