معنی فارسی denominant

B2

دستوری که به زبانی که تسلط دارد اشاره دارد.

Referring to the dominant or prevailing language or form.

example
معنی(example):

انگلیسی زبان غالب در جلسه است.

مثال:

English is the denominant language in the meeting.

معنی(example):

اسپانیایی زبان غالب در آن منطقه شد.

مثال:

Spanish became the denominant language in that region.

معنی فارسی کلمه denominant

: معنی denominant به فارسی

دستوری که به زبانی که تسلط دارد اشاره دارد.