معنی فارسی dent.

B1

dent، یک فرورفتگی یا آسیب در سطوح سخت، معمولاً در فلز یا مواد مشابه که ناشی از ضربه یا فشار است.

A slight hollow or indentation in a hard surface made by impact.

example
معنی(example):

پس از تصادف، خودرو دندانی قابل توجه در کنار خود داشت.

مثال:

The car had a noticeable dent on the side after the accident.

معنی(example):

او سعی کرد دندانی را که روی دوچرخه‌اش بود با چکش بردارد.

مثال:

She tried to remove the dent from her bicycle with a hammer.

معنی فارسی کلمه dent.

: معنی dent. به فارسی

dent، یک فرورفتگی یا آسیب در سطوح سخت، معمولاً در فلز یا مواد مشابه که ناشی از ضربه یا فشار است.