معنی فارسی denunciated

B1

محکوم کرده، به معنی بیان ناپسند بودن یک عمل در سطح عمومی.

Publicly condemned something.

verb
معنی(verb):

To condemn openly.

example
معنی(example):

او اقدام‌های دولت را محکوم کرد.

مثال:

She denunciated the actions of the government.

معنی(example):

این مقاله رفتار ناعادلانه با کارگران را محکوم کرد.

مثال:

The article denunciated the unfair treatment of workers.

معنی فارسی کلمه denunciated

: معنی denunciated به فارسی

محکوم کرده، به معنی بیان ناپسند بودن یک عمل در سطح عمومی.