معنی فارسی deobstruct

B1

عمل قطع موانع یا باز کردن مسیر برای آزادسازی جریان.

To remove obstacles or barriers that are blocking something.

example
معنی(example):

کارگران شهر برای باز کردن سیستم فاضلاب مسدود شده آمدند.

مثال:

The city workers came to deobstruct the blocked drainage system.

معنی(example):

برای بهبود جریان، باید ساحل رودخانه را باز کنیم.

مثال:

To improve flow, we need to deobstruct the river bank.

معنی فارسی کلمه deobstruct

: معنی deobstruct به فارسی

عمل قطع موانع یا باز کردن مسیر برای آزادسازی جریان.