معنی فارسی deodorized

B1

به معنای تبدیل چیزی به وضعیتی که بوی خوش داشته باشد.

Having been treated to remove or mask unpleasant odors.

verb
معنی(verb):

To mask or eliminate the odor of, or an odor in, (something).

example
معنی(example):

ماشین قبل از فروش خوشبو شده بود.

مثال:

The car was deodorized before the sale.

معنی(example):

او بعد از استفاده تجهیزات ورزشی را خوشبو کرد.

مثال:

She deodorized the gym equipment after use.

معنی فارسی کلمه deodorized

: معنی deodorized به فارسی

به معنای تبدیل چیزی به وضعیتی که بوی خوش داشته باشد.