معنی فارسی depaints

B1

عمل رنگاقصی را انجام می‌دهد.

To remove paint from surfaces in the plural form.

example
معنی(example):

او مدل ماشین را با دقت برای پروژه‌اش رنگاقصی می‌کند.

مثال:

He depaints the model car meticulously for his project.

معنی(example):

هنرمند معمولاً بوم‌های قدیمی را برای کارهای جدید رنگاقصی می‌کند.

مثال:

The artist often depaints old canvases for new works.

معنی فارسی کلمه depaints

: معنی depaints به فارسی

عمل رنگاقصی را انجام می‌دهد.