معنی فارسی deploringly

B1

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده تاسف یا انتقاد باشد.

In a manner that expresses regret or disapproval.

example
معنی(example):

او با تاسف درباره غفلت از محیط زیست صحبت کرد.

مثال:

She spoke deploringly about the neglect of the environment.

معنی(example):

او با تاسف به اوضاع نگاه کرد و آرزو می‌کرد که تغییر کند.

مثال:

He looked at the situation deploringly, wishing for change.

معنی فارسی کلمه deploringly

: معنی deploringly به فارسی

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده تاسف یا انتقاد باشد.