معنی فارسی depopulate
B2 /diːˈpɒpjəleɪt/خالی کردن؛ روند کاهش تعداد ساکنان یک منطقه به‌دلیل جنگ، فاجعه طبیعی یا دلایل دیگر.
To reduce or remove the population of an area, often due to adverse conditions.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To reduce the population of a region by disease, war, forced relocation etc.
معنی(verb):
To remove the components from a circuit board.
معنی(verb):
To become depopulated, to lose its population.
adjective
معنی(adjective):
Depopulated.
example
معنی(example):
این منطقه به دلیل فاجعه طبیعی خالی از سکنه شد.
مثال:
The area was depopulated due to the natural disaster.
معنی(example):
تلاش‌هایی برای خالی کردن این منطقه از گونه‌های مهاجم انجام شد.
مثال:
Efforts were made to depopulate the region of invasive species.
معنی فارسی کلمه depopulate
:
خالی کردن؛ روند کاهش تعداد ساکنان یک منطقه به‌دلیل جنگ، فاجعه طبیعی یا دلایل دیگر.
