معنی فارسی depositional
B2رسوبی، به معنای مرتبط با انباشت یا رسوب مواد.
Relating to or resulting from the deposition of material.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سنگهای رسوبی از منبع رسوبی هستند.
مثال:
The sedimentary rocks are of depositional origin.
معنی(example):
ما روندهای رسوبی را در رودخانه مطالعه کردیم.
مثال:
We studied the depositional processes in the river.
معنی فارسی کلمه depositional
:
رسوبی، به معنای مرتبط با انباشت یا رسوب مواد.