معنی فارسی depositum

B1

سپرده، در حساب‌های مالی یا حقوقی به معنی مبلغی که به‌عنوان تضمین نگه‌داری می‌شود.

An amount of money that is kept in a bank or paid as a pledge.

example
معنی(example):

سپرده در مورد قابل توجه بود.

مثال:

The depositum in the case was substantial.

معنی(example):

آنها برای قرارداد اجاره یک سپرده لازم داشتند.

مثال:

They required a depositum for the rental agreement.

معنی فارسی کلمه depositum

: معنی depositum به فارسی

سپرده، در حساب‌های مالی یا حقوقی به معنی مبلغی که به‌عنوان تضمین نگه‌داری می‌شود.