معنی فارسی depressiveness
B2افسردگی، حالتی روانی که به ایجاد احساس غم و ناامیدی منجر میشود.
The state or quality of being depressed; a feeling of severe despondency and dejection.
- NOUN
example
معنی(example):
افسردگی او بر زندگی روزمرهاش تأثیر گذاشت.
مثال:
Her depressiveness affected her daily life.
معنی(example):
افسردگی ممکن است نشانهای از مشکلات عمیقتر باشد.
مثال:
Depressiveness can be a symptom of deeper issues.
معنی فارسی کلمه depressiveness
:
افسردگی، حالتی روانی که به ایجاد احساس غم و ناامیدی منجر میشود.