معنی فارسی depressure
B1کاهش یا تخلیه فشار، به ویژه در سیستمهای صنعتی.
To reduce or relieve pressure.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید فشار را از مخزن کاهش دهیم تا ایمنی را تضمین کنیم.
مثال:
We need to depressure the vessel to ensure safety.
معنی(example):
مهندس قبل از تعمیر و نگهداری سیستم را کاهش فشار خواهد داد.
مثال:
The engineer will depressure the system before maintenance.
معنی فارسی کلمه depressure
:
کاهش یا تخلیه فشار، به ویژه در سیستمهای صنعتی.