معنی فارسی deprevation
B1کمبود یا فقدان یک چیز ضروری، مانند غذا یا حریم خصوصی.
The state of being deprived of something essential.
- NOUN
example
معنی(example):
کمبود غذا میتواند به مشکلات جدی سلامتی منجر شود.
مثال:
Deprevation of food can lead to serious health issues.
معنی(example):
کمبود حریم خصوصی یک نگرانی بزرگ در عصر دیجیتال است.
مثال:
The deprevation of privacy is a major concern in the digital age.
معنی فارسی کلمه deprevation
:
کمبود یا فقدان یک چیز ضروری، مانند غذا یا حریم خصوصی.