معنی فارسی deprocedured
B1نبض نشده، به معنای خارج کردن یک روند یا رویه.
To have an established procedure removed or altered.
- VERB
example
معنی(example):
سیستم برای افزایش کارایی نبض نشده بود.
مثال:
The system was deprprocedured for efficiency.
معنی(example):
این پروژه به دلیل مشکلات بوروکراتیک نبض نشده بود.
مثال:
The project was deprprocedured due to bureaucratic issues.
معنی فارسی کلمه deprocedured
:
نبض نشده، به معنای خارج کردن یک روند یا رویه.