معنی فارسی deprogrammer

B1

غیر برنامه‌ریزی‌کننده، شخصی که افراد را از برنامه‌های بی‌مورد خلاص می‌کند.

A person who helps others to escape from mind control or ideology.

example
معنی(example):

غیر برنامه‌ریزی‌کننده به افراد کمک کرد تا از فرقه‌ها فرار کنند.

مثال:

The deprogrammer helped people escape cults.

معنی(example):

به عنوان یک غیر برنامه‌ریزی‌کننده، او برای آزاد کردن ذهن‌ها کار کرد.

مثال:

As a deprogrammer, he worked to free minds.

معنی فارسی کلمه deprogrammer

: معنی deprogrammer به فارسی

غیر برنامه‌ریزی‌کننده، شخصی که افراد را از برنامه‌های بی‌مورد خلاص می‌کند.