معنی فارسی depuratory
B2دفتری، مربوط به پاکسازی و تصفیه بدن.
Pertaining to or having the effect of cleansing.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او یک ماده دفتری را برای کمک به سمزدایی از بدنش مصرف کرد.
مثال:
She took a depuratory substance to help detoxify her system.
معنی(example):
درمانهای دفتری میتوانند به بهبود کل سلامت و تندرستی کمک کنند.
مثال:
Depuratory treatments can benefit overall health and wellness.
معنی فارسی کلمه depuratory
:
دفتری، مربوط به پاکسازی و تصفیه بدن.