معنی فارسی deradicalising

B1

فرآیندی که در آن فرد از افکار رادیکال خارج می‌شود و به سمت دیدگاه‌های مثبت‌تر پیش می‌رود.

The action of helping someone to abandon extremist beliefs.

verb
معنی(verb):

To divest of radicalism; to normalize politically.

example
معنی(example):

فرآیند کاهش رادیکالیسم می‌تواند زمان و تلاش لازم داشته باشد.

مثال:

The deradicalising process can take time and effort.

معنی(example):

آنها تمرکز خود را بر روی کاهش رادیکالیسم میان جوانان درگیر در افراط‌گرایی گذاشته‌اند.

مثال:

They are focused on deradicalising youths involved in extremism.

معنی فارسی کلمه deradicalising

: معنی deradicalising به فارسی

فرآیندی که در آن فرد از افکار رادیکال خارج می‌شود و به سمت دیدگاه‌های مثبت‌تر پیش می‌رود.