معنی فارسی deregulatory
B2غیردولتی به مـعنی مـجموعهای از اقداماتی است که به کاهش مقررات دولتی اشاره دارد.
Related to the removal of government regulations or restrictions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاستهای غیردولتی به کسبوکارهای کوچک کمک کرد تا رونق یابند.
مثال:
The deregulatory policies helped small businesses to thrive.
معنی(example):
این اقدامات غیردولتی به عنوان مفید برای نوآوری دیده میشود.
مثال:
These deregulatory measures are seen as beneficial for innovation.
معنی فارسی کلمه deregulatory
:
غیردولتی به مـعنی مـجموعهای از اقداماتی است که به کاهش مقررات دولتی اشاره دارد.