معنی فارسی derelictions
B2عمل نادیده گرفتن یا ترک وظیفه به طور عمدی یا غیرعمدی.
The act of neglecting a duty or responsibility.
- NOUN
example
معنی(example):
گزارش چندین دِرِلیکشِن از وظیفه توسط مقامات را برجسته کرد.
مثال:
The report highlighted several derelictions of duty by the officials.
معنی(example):
او به خاطر دِرِلیکشِنهایش در پروژه مورد انتقاد قرار گرفت.
مثال:
He was criticized for his derelictions in the project.
معنی فارسی کلمه derelictions
:
عمل نادیده گرفتن یا ترک وظیفه به طور عمدی یا غیرعمدی.