معنی فارسی derth
B1درث، کمبود و نبود چیزی ضروری در یک مکان.
A lack or scarcity of something essential in a particular location.
- NOUN
example
معنی(example):
در فروشگاه کمبود موجودی وجود دارد.
مثال:
There is a derth of supplies in the store.
معنی(example):
کمبود آب در این منطقه نگرانکننده است.
مثال:
The derth of water in the region is alarming.
معنی فارسی کلمه derth
:
درث، کمبود و نبود چیزی ضروری در یک مکان.