معنی فارسی desectionalize

B1

عملیاتی که در آن داده‌ها یا اطلاعات به گونه‌ای تنظیم می‌شوند که بخش‌ها یا اجزای جداگانه نداشته باشند.

To remove the division into sections or parts in data or information.

example
معنی(example):

دانشمند هدف داشت تا داده‌های تحقیق را برای تحلیل بهتر از حالت بخش‌بندی خارج کند.

مثال:

The scientist aimed to desectionalize the research data for better analysis.

معنی(example):

آنها برای یکپارچه‌سازی آسان‌تر، روی خارج کردن بخش‌های پروژه از حالت بخش‌بندی کار کردند.

مثال:

They worked to desectionalize the project components for easier integration.

معنی فارسی کلمه desectionalize

: معنی desectionalize به فارسی

عملیاتی که در آن داده‌ها یا اطلاعات به گونه‌ای تنظیم می‌شوند که بخش‌ها یا اجزای جداگانه نداشته باشند.