معنی فارسی desensitization

B1

پدیده‌ای که در آن حساسیت فرد نسبت به محرکی کاهش می‌یابد.

The process by which a person becomes less sensitive to stimuli or stressors.

example
معنی(example):

فشاری که در درمان غیردوستی احساس می‌شود می‌تواند به افراد کمک کند تا بر ترس‌های خود غلبه کنند.

مثال:

Desensitization therapy can help people overcome their fears.

معنی(example):

این برنامه بر روی کاهش پاسخ‌ها به استرس تمرکز داشت.

مثال:

The program focused on the desensitization of responses to stress.

معنی فارسی کلمه desensitization

: معنی desensitization به فارسی

پدیده‌ای که در آن حساسیت فرد نسبت به محرکی کاهش می‌یابد.