معنی فارسی desentimentalize

B1

احساسات را کم کردن یا بی‌احساس کردن به معنای سلب عنصر احساسی از یک موقعیت یا داستان.

To remove or reduce sentimental feelings or qualities from something.

example
معنی(example):

نویسنده سعی کرد داستان را به روشی واقع‌گرا بی‌احساس کند.

مثال:

The author tried to desentimentalize the story for a realist approach.

معنی(example):

مهم است که در مواقع سخت احساسات را کم کنیم تا بهتر با آنها کنار بیاییم.

مثال:

It's important to desentimentalize tough situations to handle them better.

معنی فارسی کلمه desentimentalize

: معنی desentimentalize به فارسی

احساسات را کم کردن یا بی‌احساس کردن به معنای سلب عنصر احساسی از یک موقعیت یا داستان.