معنی فارسی desertfully
B1به صورت بیابانی، به گونهای که حالات یا ویژگیهای بیابان را منتقل کند.
In a manner that evokes or relates to a desert.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت بیابانی درباره چالشهای بقای صحبت کرد.
مثال:
He spoke desertfully about the challenges of survival.
معنی(example):
هنرمند به طور بیابانی ذات انزوا را در نقاشیاش به تصویر کشید.
مثال:
The artist desertfully captured the essence of isolation in her painting.
معنی فارسی کلمه desertfully
:
به صورت بیابانی، به گونهای که حالات یا ویژگیهای بیابان را منتقل کند.